لایخ و هرطاخ ،ناکم ،اضفmp4,pdf/Juhani...ok T wI º£orM º«Je ´ ¨M T x¼¯...

10
فضا، مکان، خاطره و خ ی ال نو ی سنده: ی وهان یسما پاترجم م : م ی ترا قاسم ی ی وهان ی سما پا در ا ی نعد زمانُ نو شتار به ب ی ف ضا یجود و ی درعمار م ی م ی پردازد و از ما م ی خواهد نه به چ شم که به آن ی ک بدعت م صرفگرا ی انه صرف که در شمایل شاهد ی زنده و راو ی چگونگ ی تجربه ز ی ستن، بن گر ی م. اوعمار م ی ا ی را ب ه ما م یا ساند شن که ورا ی عملکردش، قاب ی ا ست برا ی نمایش درون ی تر ی ن ی ه ها ی زندگ یوزمره ر که در کنش ی دو طرفه برا ی باز تعر ی ف من وام ا خود از انس ی گ ی رد. پارهین بازتعریف تکه فرآیند ا درفا می را ایهمی نقش م جهانیت خرده ها با ماه کنند. پاره تکهجودیره و ها بنابر جوه فرهنیافن و روا ان زما ش ها و ان انسهانرا در خود ن ها اره کمترین اش و با ای آ در قا ن را لب تجدید ه می خاطره عرضارند. دوهانی ی ستیالی ماتریاردادیین قر را جدای از قوانره دارد و آن شا زنده ا جهان سما به پا معرفی میجودین ف ضای و به عنواجودید. ف ضای و نمایه اوز نگا امک با کفاهیم و م ارزشای منعکس شده ه ی هر شخصتی منح صر به فرد کیفی حافظه و تجربه ا ست که درل می او تأوی شخ صی ید. او شو و اندی شهان میان ف ضاین از گفتم همچنان می سخن به مین سانی از شتاب گیج کنندهد انتقا ا آورد و با گرفته زندگی سرعت ی گذر زمان درنی را گو شزد میو شی فرهنگی همگا ی امروز، خطر فرام. در نماید میری را ابزاریعما نهایت مبه سبرعت نفسگیر بهش این سی کااند برا دیجای انای توا گذاری زمان و تأثیرن در باقی ماند برایت ذهنی د ظرفیاطبان خود. اش بر مخ چشم انداز زمان درعمار م یعمار م ی بطورعمول م از منظر آ ی نده نگر ی د ی ده م یود شور تص بر ا ی ناختمانت که س اس ها ی بد ی عطه بواس کندوکاو و به نما ی ش گذاشتن حق ی قت پ ی ش ب ی ن ی نشده ا ی ، بوجود م ی آ ی ند و چن ی ن است که ک ی ف ی تعمار م ی به درجه ی کتای یآور نو و ی اش وابسته م ی گردد. به طورکل ی نوگرای ی با ا ی ن آ ی نده نگر ی ی ک سو ی هحاطه ا شده، ما شا ا ی د درک جا ی گاه آن هرگز آواس نقدر و س نبوده گونه گرا ا ست که در ی ش ها ی امروز یت به ن سبعمار م ی با شکوه شاهد آن ه ست ی م . در دن ی ا ی جهان ی شده ما، بدا عت نه تنها ارز ش یدانه و ز هنرمن ی باشناخت ی ن ی ست، بلکه ب ی شترورت ضر یاهبرد ر ی به شمار م ی آ ی د که مرتبط با فرهن مصر ف گرا ی انهبراست و بنا ا ی ن عنصر ی ا ست جدای ی ناپذ ی ر از فرهن ماده گرای ی غ ی ر واقع گرا ی ما. عل ی رغم ا ی ن نوگرای ی سازه ها ین سان ا یان وظ همچن ی فه حفظ گذ شته را برده عهارند، د ام و به ماجربه و بد ست کان ت آوردن زنج ی ره ا ی را منت و فرهنفته از س بهم با یهند د در واق تنها . ما نه ی عت ی ماد ی و ک ی هان ی زندگ ی م ی کن ی م، که واقع ی ات ی فرهنگ ی، ذهن ی و زمان ی را ن ی ز تجربه م ی نمای ی م . از ا ی ن رو ا ست که واقع ی ت زنده وجود و ی مان پرما ی ه، در نو سان یداوم م و ی ه بند ی شده، شکل م ی گ ی رد. عمار م ی بطور فطر ی قالب ی هنر ی ب ه شمار م ی رود که وظ ی فه تطب ی ق و م ی انج ی گر ی را برعهه دارد، د و مناظر و بناهاو ع ه براردادن قر ما درا فض و مکان، ب ی انگر تجرب ی اف ما از زمان ب ی ن دو قطبته گذش و آ ی ندهتن هس د. در حق ی قت بهمراه هجموعه م ا ی کامل از ادب ی اف و هنر، چشمزها اندا و ساخ تمان هاهمتر م ی ن تجسم بخش حافظه سان ان اند سازه به واسطه . ما ها ی مان از دو جنبه ماد ی و ذهن ی- درم ی ی اب ی م و به خاطر م ی آور ی م که چه کس یت هس ی م؟ همچن ی ن فرهن ها ی پ ی ش ی ن و ب ی گانه را بهمک ک واهد شت بدس آمده ا ز ازه س ها یعمار م ی که آنها را بوجود آورده اند، ارز ی اب ی م ی کن ی م، و به ا ی نهم م م ی رس ی م که در واقع ساختمان ها روا ی تگرستان دا ها ی حماس ی اند. وه ع بر اهدافمندود س، ازه س ها یعمار م ی وظ ی فه روان یت و هس ی گرا ی انههم م ی را بررند، آنها دوش دا با تبد ی لا فض ی ناود، محد ی ک شکل و ب ی نام و شان ن به فضاها یتما م ی ز بافهوم منسان ا ی، آن ها را برا ی سکونت سان ان، درون ی و محل ی م ی کن ند، ولوف استد فیلس1 سِستون هری گونه که کارد. همانر میسازن، آنرا تحملپذیپایانی به زمان بینسانس ائه مقیا اراز آن باهمتر ا م م ی کند" عمار م ی به جا ی گز ی ن ی واقع ی ت ب ی معنا واقع با ی ت نما ی ش ی، ی ا آنچه که او آ ن را واقع ی تده م دگرگون ش ی نامدمک ک م ی کند . واقع ی ت ین خود م را به درو که ما ی کشد و هنگام ی که تسل ی م اش م ی شو ی م،م رو مفهو ی ا را تقد ی ممان م ی نماید ... در ب ی نظم ی نم ی توان زندگ ی کرد. ب ی نظم ی با ی دل شود. به نظم بد" 1. Karsten Harries

Transcript of لایخ و هرطاخ ،ناکم ،اضفmp4,pdf/Juhani...ok T wI º£orM º«Je ´ ¨M T x¼¯...

Page 1: لایخ و هرطاخ ،ناکم ،اضفmp4,pdf/Juhani...ok T wI º£orM º«Je ´ ¨M T x¼¯ º¯±ok ¹J kp º¨f« ± º¨µI ´ J x« J U ¹oJ¬ «" :koIkº« J¼M p¤»k º»J]

الیمکان، خاطره و خفضا،

پالاسما یوهانی: سندهینو یقاسم ترای: ممترجم

سما یوهانی شتار به بُعد زمان نیدر ا پالا ضا ینو شم خواهدیم ما از و پردازدیم یمعمار در یوجود یف صرفگرا کیکه به آن نه به چ در که صرف انهیبدعت مساندیم ما هب را یایمعمار او. میگربن ستن،یتجربه ز یچگونگ یو راو زنده یشاهد شمایل ست برا یقاب عملکردش، یورا که شنا یهاهیلا نیتریدرون نمایش یاکنند. ها با ماهیت خرده جهان نقش مهمی را ایفا میدر فرآیند این بازتعریف تکه پاره .ردیگیخود از انس ان وام م فیباز تعر یدو طرفه برا یدر کنش کهروزمره یزندگ

یوهانی دارند. خاطره عرض ه میتجدید لب ن را در قاآای و با کمترین اش ارههارا در خود نهان انس انها و ش ان زمان و روایاف فرهن ها بنابر جوهره وجودیتکه پارهستی شاره دارد و آن را جدای از قوانین قراردادی ماتریالی سما به جهان زنده ا ضای وجودی معرفی میپالا ضای وجودیبه عنوان ف مفاهیم و با کمک از نگاه او نماید. ف

شدهارزش شخص های منعکس صر به فردی هر ست که در حافظه و تجربه کیفیتی منح صی او تأویل میا شخ شه شود. او ی ضا و اندی همچنین از گفتمان میان فسخن به میان می سانی شتاب گیج کنندهان سرعت گرفتهآورد و با انتقاد از شزد میی گذر زمان در زندگی شی فرهنگی همگانی را گو نماید. در ی امروز، خطر فرامو اش بر مخاطبان خود.د ظرفیت ذهنی برای باقی ماندن در زمان و تأثیر گذاریتوانایی ایجا داند برای کاهش این سرعت نفسگیر به سببنهایت معماری را ابزاری می

یمعمار در زمان اندازچشم

کندوکاو و به بواس طه عیبد یهااس ت که س اختمان نیبر ا تص ور ش ود یم دهید ینگر ندهیآ منظر از معمول بطور یمعماروابسته اشیو نوآور ییکتایبه درجه یمعمار تیفیکاست که نیچن و ندیآی، بوجود میانشده ینیبشیپ قتیگذاشتن حق شینماسوی ینگر ندهیآ نیا با یینوگرا یطورکل به. گرددیم شا ،شده احاطه هیک سواسآآن هرگز گاهیدرک جا دیاما گونه نبوده نقدر و

ست که در گرا سبت به یامروز یهاشیا ست شکوه با یمعمارن ش تنها نه عتبدا ،ما شده یجهان یای. در دنمیشاهد آن ه یارز نیاست و بنابرا انهیگرا فمصر فرهن با مرتبط که دیآیم شمار به یراهبرد یضرورت شتریب بلکه ست،ین یباشناختیهنرمندانه و ز

.ما یگراواقع ریغ ییگراماده فرهن از ریناپذ ییجدا ستا یعنصر

سان یهاسازه یینوگرا نیا رغمیعل شته را فهیهمچنان وظ یان ستو به ما ام دارند،عهده برحفظ گذ آوردن کان تجربه و بد ،یفرهنگ یاتیکه واقع م،یکنیم یزندگ یهانیو ک یماد یعتی. ما نه تنها در واقدهندیبهم بافته از س نت و فرهن را م یارهیزنجسترو نی. از امیینمایتجربه م زیرا ن یو زمان یذهن ،شده یبندهیلا و مداوم یساننو در ،هیپرما مانیوجودو زنده تیواقع که ا

مناظر و بناها وده دارد، برعه را یگریانجیمو قیتطب فهیوظ که رودیم شمار هب یهنر یقالب یفطر بطور یمعمار .ردیگیشکل م همراه به قتیحق در. دهس تن ندهیآ و گذش ته قطب دو نیب زمان از ما افیتجرب انگریب ،مکان و فض ا در ما قراردادن بر هعلاو

مانیها. ما به واسطه سازهاندانسان حافظه بخشتجسم نیمهمتر هاتمانساخ و اندازهاچشم هنر، و افیادب از کامل یامجموعه به را گانهیب و نیش یپ یهافرهن نیهمچن م؟یهس ت یکس چه که میآوریو به خاطر م میابییدرم -یذهن و یماد جنبه دو از

واقع در که میرس یم مهم نیا به و ،میکنیم یابیارز اند،آورده بوجودرا آنهاکه یمعمار یهاس ازه زا آمدهبدس ت ش واهد کمک . اندیحماس یهاداستان تگریروا هاساختمان

یفض ا لیتبد بادوش دارند، آنها بررا یمهم انهیگرایو هس ت یروان فهیوظ یمعمار یهاس ازه ،س ودمندبر اهداف علاوهو ند،کنیم یو محل یدرون ،انسان سکونت یبرا را هاآن ،یانسان مفهوم با زیمتما یفضاها به نشان و نامیب و شکل کی محدود،نا

مهمتر از آن با ارائه مقیاس انسانی به زمان بیپایان، آنرا تحملپذیر میسازند. همان گونه که کارستون هریِس1 فیلسوف استدلال کمک نامد یدگرگون ش ده م تیواقعن را آنچه که او آ ای ،یش ینما تیبا واقع معنایب تیواقع ینیگزیبه جا یمعمار" کند یم ینظمی... در بنمایدیم ممانیرا تقد ایمفهوم رو م،یشویم اشمیتسل کهیو هنگام کشدیکه ما را به درون خود م یتی. واقعکندیم

"به نظم بدل شود. دیبا ینظمیکرد. ب یزندگ توانینم

1. Karsten Harries

Page 2: لایخ و هرطاخ ،ناکم ،اضفmp4,pdf/Juhani...ok T wI º£orM º«Je ´ ¨M T x¼¯ º¯±ok ¹J kp º¨f« ± º¨µI ´ J x« J U ¹oJ¬ «" :koIkº« J¼M p¤»k º»J]

اس ت در یبزرگ یحام بلکه س تین یدرون یفض ا کردن یو محل یاهلتنها مس اله یمعمار" :داردیم انیب گرید ییدر جا او .ندده یم شکل زین را جهان از ما درک کهبل دارند انهیگرالعمتنها مقاصد هو بناها ن هاطیمح رفته،همیرو " برابر وحشت از زمان.

و فیتوصقابل ریدرک غ ".شد روبرو عالم نظام با توانیم آن با که است یابزار]خانه[ ": کندیمانیب 1باشلار ستنگَهمانطورکه سطهیانداز بچشم در هموارهاز نظام عالم ما یانتزاع ست گونه نیبد و شودیم انینماما وا یایدن ،یساختمان هر و منظر هر که ا

کوچک است. یمتراکم و تجسم جهان

خاطره و یمعمار

دورانتوس ط س خنوران یادآوری یهاوهیعنوان ش که به یریتص او م،یآوریرا به خاطر م یاریبس یمعمار ریما تص او همهستان صاو هاستعارها همانند زین یواقع یمعمار یهاسازه .شوندیم بکار گرفته با قیسه طر از ،صرف مانده ادی در یمعمار ریو تو آن را کنندیحفظ م بخش ند،یرا تجس م م آنها خط زمان نخس ت،: روندیکار مبه یس رار خاطربه یعنوان ابزارهامختلف بهها مشوق و الهام بخش ما در سوم، آن و بخشند یم تینیع ،شاندادن نشان و برداشتن دررا با خاطرافدوم، آنها سازند یمآشکار و ژهیو یاهیما درون ش هیاند و هموابس ته گریکدیبه ،لیتخ قوه و خاطره دیتجد ا،یرو و خاطره. هس تند یادآوری و یپردازایرو

ساندارندخاص یتیمرتبط به موقع سخت آوردینم ادیکه به ی. ان صور تواندیم یبه لیتخ هیتغذ منبع خاطره هآنک سبب به کند، ت . میآوریکه به خاطر م میهست یزیاست ما آن چ یفرد تیخاطره اساس هو نیاست. همچن

کردن و ندکُ دن،یبخش سرعت ،یدگرگون تیظرف یمعمار یهاسازه. دنانباشته از زمان و سکوت ،هاها و خانهموزه ،هاساختمانسکوف و حفاظت از آن را ن ییتوانا نیمتوقف نمودن زمان را دارند. آنها همچن ستند. ا زیخلق ست نیدارا ه 2رکگارییکهمان خوا

عتیطب سکوف فقدان مانند یزیچ چیه": سکوف پرداز هینظر 3دکاریپ اکساز نظر م "!دینیآفریسکوف ب": دیگویاست که م از مانده یباق یهادر تکه پاره کهبل ندارد، وجود جهان کی عنوان به سکوف گرید" ."دهد رییتغ حد نیبد تا توانستینم را انسانست جهان شدمی ریناگز یمعمار ."ا یشناخت یهست تیوضع نیا یهاتکه پاره نیجهان سکوف را حفظ کند و همچن خاطرهتا با خاوتمندانهس سکوف میتوانیمهنوز یهنگام ورود به صومعه سبک رومانسکشاید به همین دلیل است که را مصون دارد. نیادیبن

. میتجربه کن را کائناف

به و به طور هدفمند أملت با که هاموزه و مقابر ،ادبودی یبناها مانند دارند، وجود منحص ر به فرد یاز بناها یمختلف انواع البتهاحس اس رنج و توانندیها ماند س اختمانو س اخته ش ده یزیرطرح خاص عواطف و خاطراف نگهداش تن همنظور حفظ و زند

کنند،یرا از ژرفا و تداوم زمان حفظ م ما درکدارند. همه بناها را پاس یدواریترس و ام زیو مس رف و ن یدلمردگ ،یس رمس تسان افیروا صور کن یکیزیف عدبُ تنهازمان را میتوانی. ما نمکنندیم انیب وها را ثبت ها و فرهن ان م یبه خاطر آور ای میصرف تما ثار، ی)از رو میابیدر اشیواس طه تجس ماف واقع به را آن میتوانیما در 4یژوزف برودس ک(. یآن یرخدادها و هامکان آشته صاو شیهانو صان یبیترک ریدرباره ت شهرها، به نق شاره م گرید یاز سان ا یخال شهیشهرها را هم نی. او اکندیدر خاطراف ان ".هاستانسان داشتن ادیاز به تردهسا یمعمار ردنسر خاطر به ،ایرو کی یبه سبب آنکه برا است ی]شهر خاطره[ خال"پندارد:یمشرا یتا زندگ ،میشیاندیم اشیماد تیبه لحاظ موجود یبه معمار شتریما معماران ب که ستآن ا یعلت ذات نیا ایآ سان طیو یان

؟میاکرده شانیطراحکه ییهامکان درموجود

از یتص ور داش تن بدون یدیترد چیه یبمثال درک ما از عمق زمان یبرا بخش ند یم یاریحافظه را یمعمار یهاس ازه بطوررا مانیما کودک نیاز ا گذشته .کندیم ینیو ع مشخص را زمان ،هرم کی از رفص ریتصو. بودیم ترفیضع ذهن در اهرامکه ییهامکان و هاخانه در را مانیزندگ از ییهابخش. میآوریم ادی به میاس تهیز آنها در که ییاهخانه و هامکان یاری به عمده

ادشدهی یبناها بافت در را شانیهاخطابه موضوعکه یدرست مانند سخنوران م،یابرعکس نهان کرده ای و انینما م،یاستهیدر آنها ز

1. Gaston Bachelard 2. Søren Kierkegaard

3. Max Picard 4. Joseph Brodsky

Page 3: لایخ و هرطاخ ،ناکم ،اضفmp4,pdf/Juhani...ok T wI º£orM º«Je ´ ¨M T x¼¯ º¯±ok ¹J kp º¨f« ± º¨µI ´ J x« J U ¹oJ¬ «" :koIkº« J¼M p¤»k º»J]

ندندیم تاقخاطره مکان کردن زنده. گنجا 1یدوس نت اگزوپر آنتوانرخدادها و مردمان را به همراه دارد. یادآوری ها،ها و اسانه سندهینو صحرا شیمایبا هواپ ی پس از فرود اجبار یاو خلبان اف من ": آوردیخاطر م به نیچن قایشمال آفر یشن یدر

شار ،هایشایحهرکودک آن خانه بودم، مملو از خاطره دهیشبخ یزندگ خانه آن به که ییصداهااز پر ش،یهادالان ینکخُ از سر ".آمدند نجایا به من همراه آنها د یرسیم گوش به هابرکه در هاهغورباقآواز ی. آنجا حتدبو

هاپاره تکه یذهن قدرت

شتی "گهیبر سیمالده لائور یدفترها" رمان در 2لکهیر ایمار نریر سته از خاطراف یرگذاریتأث اددا دور از خود و خانه که برخا امیآنطور که من خانه را در خاطراف کودک": دهدیم ارائهداستان است یاصل تیخانه پدربزرگ در حافظه شخص یهااز تکه پاره

را هااتاق نیاکه یاز دالان یبخش نجایآنجا و ا یاتاق نجا،یا یاتاقدر درونم تکه تکه شده است: و ست،ین یکامل یبنا ابم،ییباز مصل بهم ست. بد مانده یباق ییتنها به جدا یاپاره واناما خود به عن کند،ینم و نهایاند. . . ادر ذهن من پراکنده یسان همگ نیا

ست و هرگز محو نم صو یی. گوشوندیهمه در خاطر من ا سمان نیاز ا یریت فروافتاده و در برابر کرانیب یخانه در درون من از آ "چشمانم شکسته بود.

،یبصر نقوش از یستیکوب یقاشن لیشما که همانگونه ،زدیخیخاطره برم یهاپاره تکه از رفته، رفته شده، آورده ادی به ریتصوستا خانه از خاطراتم یدرباره شتریپ من. دنگردیم داریاز هم پد یجدا شته پدربزرگم محقر ییرو شاره کرده امنو یام که خانهو ا

سبان تکه امیکودک دوران لیاوا خاطراف سافحالاف نور، ،حیروا ،هاتکه از یچ ص احسا صم یخا ست، اما تیو محصور تیمیاز ا بدنم اما کرده، فراموش را انددهید کباری که آنچه من چش مانواقع در. آورمیم ادیرا به یکامل و جامع یبندرف خاطراف بص ر

.دارد خاطر به هنوز

درباره تفکر به را ما هارانهیو. ندهست یواقع و یالیخ بعد ود در هر انسان سرنوشت تگریروا شانیایبقا و هاساختمانصور و اندشده نابود نیا از شیپ که ییهایزندگ شتسر ت شته ساکنان نو سوده یهاطیمح. زندیانگیبرم شاندرگذ رانهیو و فرشور ییروین صان. ددارن یم وا تجسم و یادآوری به را ما آنها دارند یجانبخش و پر ص زانندهیبرانگ یروین بودن تکه تکه و نق یخا

سطا قرون نقوش در. دارند ش و ییو سانس، دوره یهاینقا در یاندازچشم ای وارید لبه کی صورف به اغلب یمعمار یهامکان رن تکه هنر ،راز نیا. است یکاف کامل یمعمار کی کردن انینما یبرا جداشده قطعه نیهم اما شوندیم داده نشان پنجره کی یورا

سبان ست یچ س انمعمار و ا سته بهره یمعمار یهاتکه زانندهیبرانگ قدرف از 4آلتو آلوار و 3نوس جان رینظ یاریب ص .اندج فیتو

صاو از لکهیر سا خانه ییانتها وارید بر جامانده یهالکه و ایبقا از برگرفته شده، رانیو یاخانه در یزندگ ریت مدهوش ثبت ه،یهمسلوب و وهیش از یاکننده سان حافظه ا ست ان ستند وارهاید خود ،همه از تریشدن فراموش اما": ا هااتاق نیا لجوجانه یزندگ. ه دس ت کف کی یایبقا بر مانده اند،مانده برجا که ییهاخیگلم به دهیچس ب ،هس تند پابرجا هنوز. اس ت نداده ش دن مالیپا به تن که دید یرنگ در را یزندگ آن توانیم. دارند خود با را درون یفض ا از یاتکه هنوز که یکنج س ه یهااتص ال در دهیخز ن،یمز

".کهنه زده زن دیسف به زرد و یخاکستر به سبز زده، رکک سبز به یآب د وشیم دگرگون یآرام به سال به سال

خاطره یتیموقع و ییفضا تیفیک

آوردن بخاطر نمونه، یبرا. اندوستهیپ رخدادها و هامکان به که یخاطرات ست،فضا و تیموقع بر یبتنم ما در خاطراف یادآوریس شنا ای نینماد یعک صو صورف به آ س ورق یرو بر یبعد دو یریت شوار یعکا ست د ش معمول بطور ما ا شخاص ا،یا ای و ا تواندینم هرگز ما یوجود یضاف که است یهیبد. میآوریم خاطر به کاملشان و یواقع یفضا در را شده یساز ریتصو یدادهایروشد یدوبعد ییفضا ست زنده و یحس چند ییفضا کهبل با با که یزیچ هر به ما. است شده آکنده و ساخته الیخ و خاطره با که ا مخالفت میهااسطوره از یکی یدسکوبر ژوزف یهادگاهید با بندرف من. میبخشیم تیاهم و یمعن میشو یم روبرو آن

1. Antoi ne d e Sai nt-Exu pery 2. Rainer Maria Rilke

3. John Soane 4. Alvar Aalto

Page 4: لایخ و هرطاخ ،ناکم ،اضفmp4,pdf/Juhani...ok T wI º£orM º«Je ´ ¨M T x¼¯ º¯±ok ¹J kp º¨f« ± º¨µI ´ J x« J U ¹oJ¬ «" :koIkº« J¼M p¤»k º»J]

ای محل تاج ل،یباس س نت یس ایکل فل،یا برج نس تر،یم وس ت یس ایکل رینظ ،یس تیتور یبناها دیبازد از پس او ماا م،اکرده جهینت و ،"میکنیم حفظ خاطر در را آنها شده چاپ نسخه بناها، نیا یبعد سه شکل حفظ یجا به ما" داشت عنوان س،یآکروپل موافق او گفته نیا با منو "میدار را آن از یپس تال کارف عوض در میآورینم ادی به را مکان ما :میبگو قتریدق" که ردیگیمستال کارف ما چراکه. ستمین صو یواقع مکان بلکه م،یانکرده ثبت خاطر در را هاپ نظر به. میاسررده ذهنمان به را آن در شده ریتسکبر من ست ممکن که دهد،یم ارائه را یاهشتابزد نظر نجایا در یود صو قدرف مورد در 1سانتاگ سوزان یهادهیا از متاثر ا ریت . باشد رفته راههیب به "یعکاس باب در" بنام زشیبرانگ تأمل کتاب در شده یعکاس

ش اعر ،2نیارکولای. نددار را ما خاطراف یانباش تگ مراکز نقش یهمگ تیاهم کم یزهایچ و هاپاره تکه موض وعاف، ر،یتص او آنها در را ییبایز لذف نه من... کنم نگاه زهایچ نیا به دارم دوس ت": س دینویم اشحافظه در موض وعاف نقش درباره ،یفنلاند داریب را یواقع چه و یالیخ چه خاطراف آنها اما. ستندین مهم کدامشان چیه آورم،یم ادی به را شانسرشت نه و میجویمست یزیچ شعر کی... کنندیم صور یزهایچ خاطراف که ا شعر کی به که پنجره در ییزهایچ... کندیم داریب را یواقع و شده ت . ...میسرایم پنجره در را زهایچ نیا من... ستندین یزیچ بازتاب که یریتصاو .مانندیم

ضوعاف تیاهم ست ما چرا نکهیا در ند،کیم ءفایا یمهم نقش خاطره دیتجد ندیفرآ در مو ش میدار دو شنا اءیا صر ای آ به منح و کنندیم تیتقو را خود از ما احس اس همان س رانجام و خاطراف حوزه آنها که گفت دیبا م یکن جمع اطرافمان در را یفرد

سترش س تعداد. دهندیم گ ستند ازین مورد واقع به میاآورده گرد خود اطراف رد ما که آنچه از یمعدود اریب ند یآیم کارمان به و هست والاس. است یاجتماع و یروان شتریب هاآن عملکرد کهیحال در ،"است من رامونیپ در که هستم یزیچ آن من": دیگویم 3ونزیا بر ش اعر دو نیا توس ط کوتاه انافیب نیا. "مدار قرار آن در که هس تم یمکان ظرف من": کندیم ادعا گر،ید یش اعر ،4آرنو نوئل . ندنکیم دیتأک تیهو و خاطره افتنی تجسم انیبن بر زین و خود و ایدن یدگیچیپ درهم

شلار ریتعب به. دیآ شمار هب او قلمرو عنوان به و شده فرد آن از ،لیتخ یبرا یمکان به لیتبد با تواندیم اتاق کی نیهمچن با کی یاص ل یژگیو ."افدبب ایرو آرامش در تا دهدیم اجازه انس ان به خانه. یپرداز الیخ حافظ و اس ت یباف ایرو مأمن خانه"

شم شکار ییتوانا اتاق و خانه انداز،چ شتن و ساختن آ ساس دربردا ش ت،یامن اح قوه ختنیبرانگ سرس و بودن خانه در و ینیهمنست لیتخ شده رام عتیطب در ژرف لیتخ به قادر ما .ا یجا تیمیصم ستلزمم محض لیتخ یعنی نیا و م یستین خانه از رونیب ن نه؟ ای هستم نجایا عاشق خودم که کنم تصور توانمیم ایآ که نستیا شهر کی تیفیک یواقع اریمع من، یبرا. است اتاق در گرفته

زنده جهان

قتیحق و ماده انهیواقعگرا یایدن در میتوانینم ما دارد شیگرا دیتقل به یامروز متداول باورانه خوش س میرئال کهیآنطور لیتخ ،یخاطرسرار به از بشر نوع تیظرف با و دهدیم رخ احتمالاف جهان در ،ساننا یوجود فحالا مشخص بطور . میکن یزندگ تصوراف و خاطراف اف،یتجرب زین و یمعنو و یماد بخش آن در که میکنیم یزندگ یذهن یاهایدن در ما. ردیگیم شکل تصور وستهیپ شخص یاحدو عنوان به یمکان و یزمان نیقوان از زنده تیواقع ،کهییآنجا از. زندیآمیدرم گریکدی با و س شده م علم لهیبوستدلال خواهمیم من کند ینم یرویپ کیزیف س بطور زنده جهان که کنم ا سا ست، "یمعل ریغ" یا یارهایمع با هکیزمان یحت ا به و است ترکینزد ایرو تیواقع به ،یعلم فیتعر هرگونه به نسبت زنده جهان قت،یحق در. شودیم یریگاندازه یغرب یتجرب علم زنده یوجود یفضا. میبنام یوجود یفضا آنرا میتوانیم ما ،یکیزیف و یهندس یفضا از شده ستهیز یفضا ساختن زیمتما منظور و ،شده ساخته ناآگاهانه چه و آگاهانه چه برآن یفرد شدهمنعکس یهاارزش و میمفاه زین و دارد هک یفهومم اساس برست یتیفیک شتراک در زنده تجربه هر. شودیم لیتأو یشخص تجربه و حافظه قیطر از که فرد به منحصر ا ال،یخ و خاطره با ا

1. Susan Sontag 2. Jarkko Laine

3. Wallace Stevens 4. Noel Arnaud

Page 5: لایخ و هرطاخ ،ناکم ،اضفmp4,pdf/Juhani...ok T wI º£orM º«Je ´ ¨M T x¼¯ º¯±ok ¹J kp º¨f« ± º¨µI ´ J x« J U ¹oJ¬ «" :koIkº« J¼M p¤»k º»J]

ظه ل،یتخ و ادراک نه 1وفیال .اس.یت. دهدیم رخ آرزو و حاف گا ناقض یهادو تت انیپا در را یمهم مت ن یدیگ" چهارم کوار :کندیم انیب "کوچک

تمام انیپا و ،دیکش دست توانینم شناخت از... آغاز خلق یعنی انیپا ساخت و ،است انیپا اغلب مینامیم آغاز ما که آنچه" ."بار نینخست یبرا مکان درک و ،بود خواهد نیآغاز نقطه به دنیرس ما یجستجوها

و هااحس اس که ندهس ت یمش ترک یوجود یفض ا در ینیمع افیتجرب یدارا ها،تیمل ای یاجتماع یهاگروه ،گرید یس و از یدرون احساس از شیب مانمشترک خاطراف واسطه به گریکدی با ما دیشا. دهندیم شکل را یستیهمز از شانیجمع یهاتیهوستگ از صل یهمب شته مت شان خاطر نجایا دیبا. میاگ شن 2هولباخ سیمور معروف یشناخت جامعه مطالعه که کنم ن که دکنیم رو

شانیغن و مشترک یجمع خاطراف هیبرپا کردندیم یزندگ مجزا یامحله در که یمیقد یهایسیپار نیب جانبه دو ارتباط سهولت .بود شده نهاده بنا

نش ان را زنده تیواقع هنر. اس ت یمعمار زین و هنر در تجربه و تیخلاق بحث دو نهیزم و ض وعمو زنده یفض ا نیهمچن 4س زان پل یهاینقاش درباره 3یپونتمرلو که آنگونه ،یمعمار فهیوظ نیهمچن. را یزندگ از ص رف کیس مبل شینما نه دهد،یم "جهان جس م" در لس وفیف نیا نظر بنابر ما گذارد یم ریتاث ما بر چگونه جهان که اس ت همم امر نیا نمودن یمرئ س دینویم

سم نیا یایگو نزبا و دهنده شکل ،یمعمار و مناظر م،یکنیم یزندگ ستند، یوجود ج ص یفکر یهاافق و یانمع و ه به را یخا .ندبخش یم آن

تبادل مثابه به تجربه

ضا تجربه ست زیانگشگفت و نادر مبادله کی شهیهم مکان ای ف ضا در من کهیهنگام ا ضا رم،یگیم قرار ییف در متقابلاً زین فست نیهمچن و رد،یگیم یجا من با مداوم تبادل کی در ما. شودیم ساکن من در زین شهر کنم یم یزندگ یشهر در کهیزمان ا به طیمح در زین را آن از یاطرحواره یهاجنبه ای مانجس م میکنیم یدرون دخو در را طیمح که همزمان م یهس ت مانطیمحصو شیم ریت ستیا. میک راز یذهن و یماد یدگیچیپ درهم و تطابق نیا. زندیآمیم درهم ایرو و ادراک ت،یواقع و خاطره که نجا نجایا. "باش من همچون": دیگویم خواننده به ش عر هر یبرودس ک ژوزف دگاهید از. اس ت نهفته یهنر افیتجرب یتمام در آلود یعال یاقطعه. میینمایم بیترک شیخو شتنیخو با و میکنیم نهینهاد را آنها ما است نهفته یهنر لیاص آثار تمام یاخلاق قدرفس از ش به هم همزمان یمعمار ای شعر ،یقیمو سم از یبخ چک سندهینو. شودیم مبدل من یمعنو وجود از یاپاره هم و من جص 5هرابال لیبهوم شن فیتو ستگیپ نیا از یرو سمان یو ست را خواندن عمل از یج خوانم،یم را یزیچ که یوقت من": دهدیم بد تا کنمیم مزمزه ،کوریل همانند ای مکمیم یاوهیم نباف آب همچون و گذارمیم دهان در ا ر ییبایز جمله خوانمش ینم واقع در ."ابدی انیجر امیخون یمجرا هر در و میهارگ در و زدیبرانگ را ذهنم و قلب تا ،شود حل وجودم در الکل چونان شهیاند

ندیفرآ در نهات نه خاطراف. هس ت زین دنیکش ریتص و به و تجس م عمل بلکه س ت ین یذهن دادیرو کی تنها نه یادآوریش سرارآم ییایمیالکترو ستخوان در بلکه ،گردندیم پنهان ذهن زیا ست و هاچهیماه ها،ا تمام واقع به .دنشویم اندوخته زین ما پو .آورندیم خاطر به و شندیاندیم ام حواس و هااندام

افتهی تجسم خاطرات

موقت بطور که آورم خاطر به شانیهانور و یرنگ یهابیترک مبلمان، همراه به ایدن سراسر در را هتل اتاق صدها توانمیم من نیا در را وجودم و ذهن از ییهابخش من که اس ت رو آن از یادآوری نیا و امداش ته اقامت آنها در س فر دهه پنج نیا طول در مارسل اثر "رفته دست از زمان یجستجو در" کتاب یلاص تیشخص. امگذاشته جا و نهاده ننشا و نام یب و تیاهمیب یهااتاق

1.T.S. Eliot 2. Maurice Halbwachs 3. Maurice Merleau-Ponty

4. Paul Cézanne 5. Bohumil Hrabal

Page 6: لایخ و هرطاخ ،ناکم ،اضفmp4,pdf/Juhani...ok T wI º£orM º«Je ´ ¨M T x¼¯ º¯±ok ¹J kp º¨f« ± º¨µI ´ J x« J U ¹oJ¬ «" :koIkº« J¼M p¤»k º»J]

که اس ت نیس نگ چنان خواب از بدنم،": دکنیم یبازس از شخاطرات تجس م قیطر از مش ابهاً را خود تیهو و مکان 1پروس ت چون ییهاتکه گذاردن هم کنار با تا ابد،یدر را اهاندام تیوض ع تا کندیم تلاش اشیخس تگ یچگونگ از کند، حرکت تواندینم

از مرکب خاطره خاطرش،. نهد ینام را اس ت غنوده آن در که را ییجا بتواند و کجاس ت بداند مبلمان ییجانما وار،ید جهت عرض ه او به بود، دهیخواب آنها در یزمان که را ییهااتاق از کمال و تمام یامجموعه اش،ش انه یهاغهیت زانوانش، ش،یهادنده مکان رییتغ ،ندینش یم ادشی در که یاتاق هر تناس ب به همگون و چرخندیم یکیتار در ینامرئ یوارهاید همزمان و دارد،یم وجود امکان و تابدیم درون به پنجره از دیخورش نور که ار یاهیزاو درها، تیوض ع تخت، ش کل ،یاتاق هر از تنم،. دهندیم

رامونمیپ در یداریب در چرخند یم من ذهن در خواب هنگام به که ییزهایچ آن واقع به. آوردیم خاطر به را رونیب به یگذرگاه ."ابمییم

جهینت و کندیم مطرح یش ناخت داریپد یبحث "آوردن ادی به" نام با خود نیآفر ش هیاند کتاب در لس وفیف 2یزیک.اس ادواردص هر یعیطب مرکز بدن حافظه": ردیگیم س فیتو سا ست یآور ادی از یاح ضافه گرید ییجا در و ،"ا بدن حافظه یب": کندیم ا

ستر کهبل رود،یم شمار به یادآوری مکان تنها نه بدن نکهیا ،مییبگو میتوانیم شتریب یحت من، نظر از. "ندارد وجود یاحافظه و ب .گرددیم شامل زین را یمعمار که خلاقانه آثار یتمام یبرا است یواسط

احساسات و حافظه

نشد طرد ای دعوف ،یگانگیب ای یوابستگ همچون احساساف یبرخ کننده دیتشد خاطراف، حفظ بر علاوه بناها و اندازهاچشمستند ما در یدیناام ای آرامش و ساف خالق توانندینم کدام چیه یمعمار اثر ای منظر نکهیا با. ه سا شند اح سطه اما با و قدرف بوا

از خارج یاسرچشمه احساساف نیا که ییگو سازند،یم رهنمون ما یسو به را آنها و کنندیم دیتشد و آشکار را آنها شکوهشان یمعمار با که ش دم مواجه یکیزیمتاف یاندوه با من فلورانس نیلائورنت کتابخانه در برای نمونه به عنوان مثال .دارند ما وجودشانم را گذشته و شدیم انینما 3آنژ کلیم سا به شدن کینزد هنگام که ایینیب خوشو یا دادیم ن کردم احساس ویمیپا شگاهیآ

بود. آلتو آلوار بخش دیام یمعمار از برخاسته قدرتمند و واضح یاقیاشت

و نهیااگردعوف که یریتصو با را آرزو و دیام یچگونگاست که گرید یمثال استکهلم، در واقع وودلند گورستان در مراقبه شهیب یبیترک ینقاش لیشما مانند خواندیم فرا را لیتخ و خاطره زمان کی در اندازچشم از معمارانه ریتصو .سازدیم آشکار ، بخش دینو

. هستند متراکم ییهاجهان خرده ایدن شاعرانه ریتصاو یتمام واقع به ."مردگان رهیجز" نام با 4نیبوکل آرنولد

. آلوار آلتو، گذاردیم شیرا به نما یو بهبود دیاز ام یتص ور ویمیپا ش گاهیمدرن آس ا یمعمار ویمیپا نیمسلول شگاهیآسا

1. Marcel Proust 2. Edward S. Casey

3. Michelangelo 4. Arnold Böcklin

Page 7: لایخ و هرطاخ ،ناکم ،اضفmp4,pdf/Juhani...ok T wI º£orM º«Je ´ ¨M T x¼¯ º¯±ok ¹J kp º¨f« ± º¨µI ´ J x« J U ¹oJ¬ «" :koIkº« J¼M p¤»k º»J]

شاعران ،لمیف کارگردانان سندگان،ینو واقع، در. "دیآیم شمار به یماد یتیفیک ،اندازچشم از شتریب یحت خانه": دیگویم باشلار نش ان ش انیهاداس تان یرخدادها از ریناپذ اجتناب ییایغرافج و یماد یهانهیزم پس عنوان به را هاخانه و مناظر نقاش ان و و انیب ساخت انسان و یعیطب طیمح از فیتعر بواسطه را خاطراف و هنذ حالاف ،یبشر احساساف تا اندتلاش در آنها دهند ینم

شکار سعت و نموده آ شند و صورف آن پس در یزیچ چه م یریگ نظر در را یوارید دیده اجازه ": دیگویم شاعر 1ویتارد ژان. بخ که ییوارهاید. میش یاندیم ،دهدیم رخ میاکرده بنا که ییوارهاید پش ت در که آنچه به بندرف معماران ما قطع بطور "رد؟یگیم

نه میس نجیم هاس ازه نیا یباش ناختیز ثیح از را مانص نعت و هنر ما. هس تند یش ناخت بایز یس اختارها اند،س اخته معماران . احساساف و لافیتخ ، ادراکاف ختنیبرانگ

سان شهیاند و فضا انیم گفتمان هنرمندان رسدیم بنظر س را آرزو و حافظه نیهمچن یان کنندیم درک معماران ما از بهتر اریب فراهم یمعمار آموزش زین و ما یکارها یبرا را یازانندهیبرانگ الهاماف قادرند یهنر یهاقالب گرید که اس ت علت نیا به و

صاو ییبازنما در هنرمندانه ایجازهای شگرف تیظرف از هاهآموز نیبهتر .سازند ستان در توانیم را ایدن از جهان خرده ریت یهاداند وجورج یتابلوها ای 3بورخس سیلوئ خهخور و 2چخوف آنتوان کوتاه چند از متش کل یزیچ را یزندگ هنوز که افتی 4یمورا .نندیبیم زیم یرو جانفن و یبطر

صو تره یبالا در مراقبه شهیب ست یریت شار ا . دیام و یزندگ از سرنار تان لوورنتز، گوردیس و آس رلود گو ند، گورس اس تکهلم وودل1915_1932

یفراموش و سرعت ـ یادآوری و یآهستگ

شاره 5کوندرا لانیم ستگیپ": کندیم ا ستگ انیم یپنهان یو ش و عتسر نیهمچن و حافظه و یآه ست برقرار یفرامو زانیم... استگ ستق بطور یآه سب حافظه قدرف با میم ست متنا ش شدف با زین سرعت درجه و ا گذر کننده جیگ شتاب با امروزه ."یفرامو سرعت یزندگ در. میهست روبرو یهمگان یفرهنگ یراموشف خطر با یجد بطور ما ما، یتجرب تیواقع یاپیپ یریگ سرعت و زمانضوعاف فهم به تنها میتوانیم تینها در ،امروز گرفته سنده مو شکوه شینما در. میآور ادی به میتوانینم اما ،میکن ب تنها جامعه پرشته از اما نند،کیم فیضع را ذهن ،تیشفاف و سرعت. میآور خاطر به نکهیا نه میشو زده شگفت میتوانیم سرعت دور، یهاگذ

هاس تیفتور هیانیب در که 6ینتیمار. یت. اف هیاعلام انتش ار زمان از ش،یپ قرن کی باًیتقر اس ت بوده تهیمدرن از نیادیبن یاجذبه هرآن": نمود ییش گویپ که 7مارکس کارل زین و "س رعت ییبایز اس ت افتهی غنا یدیجد ییبایز از جهان ش کوه": نمود اعلام است یآن یفتگیفر و لذف و سرعت احساس یجستجو در یمعمار اثر هر امروزه. "شد خواهد حل هوا در... است ماده که یزیچ

1. Jean Tardieu 2. Anton Chekhov 3. Jorge Luis Borges 4. Giorgio Morandi

5. Milan Kundera 6. F.T. Marinetti 7. Karl Marx

Page 8: لایخ و هرطاخ ،ناکم ،اضفmp4,pdf/Juhani...ok T wI º£orM º«Je ´ ¨M T x¼¯ º¯±ok ¹J kp º¨f« ± º¨µI ´ J x« J U ¹oJ¬ «" :koIkº« J¼M p¤»k º»J]

یمعمار در را حرکت و سرعت درآوردن شینما به اقیاشت معمارانه یانیب در 1بلا ملیه کوپ. دیگرایم یپرستالیخ به جهینت در و مارستانیب شده یکاش یهااتاق در مرگ خواب دیسف یهافهحمل در مرگ از یمعمار یشناس ییبایز": دهدیم شرح یروشن به

الدلّ سر به گلوله میمستق کیشل ای لیاتومب فرمان لیم با شده سوراخ یانهیس از یناش یمرگ رو ادهیپ در یناگهان یمرگ یمعمار یهاچشم و دهیبر یهازبان یمعمار و شستشو قابل یکیپلاست یهانیتریو در یپورنوگراف شینما یشناس ییبایز ام 42 انابیخ

. "دهیخشک

،است نییپا یانرژ با یرهن قالب کی القاگر یاحساس لحاظ از است، یجیتدر و آهسته یذات بطور یمعمار اما، من، دگاهید از یانهیزم شیپ افساحسا و صور خلق یمعمار نقش. دارند خود نیمخاطب بر یآن یرگذاریتأث که یشینما یهنرها برعکس درست را ما بلکه ،س تین ما اندنخند ای اندنیگر یمعمار فهیوظ. اس ت یادراک یهاافق و یآگاه از یچارچوب جادیا بلکه س تین هیپرما

و خاطره شینما پرده و نهیزم تا اس ت لازم یمعمار. میباش توانا یاس احس یهاحوزه یتمام به ورود یبرا تا کندیم حس اس . بسازد را احساساف

دگاهید از. دهدیم کاهش و نموده متمرکز برراکند، ای و بخش د س رعت آنکه عوض به را بش ر تجربه یمعمار که معتقدم منصالت نیهمچن و خاطراف از دیبا یمعمار من، ستقلال و ا سان تجربه ا ساً. دینما حفاظت یان سا ست یهنر یکلش یمعمار ا از ا م؟یهست یکس چه که آوردیم ادمانی به و ساخته اریهوش را ما که ،یآزاد

معمارانه یفراموش

کند، لمس ای و آورد ادی به را گذشته تواندینم که آنست نخست نوع :دارد وجود یمعمار از یمختلف انواع حافظه با ارتباط در خاطر به جزء به جزء که خواهدیم یمعمار سوم نوع .سازدیم آشکار را تداوم و ژرفا احساس که است یمعمار از ینوع آن نیدومشاره چیه یب را یحماس یتداوم و ژرف یزمان زا یاحساس گرید نوع و ستیمدرن پست معماران آثار مانند آورد، آن به یمیمستق ا که هس تند یا"ش اعرانه جاذبه" تبلور یهمگ نهایا. 3اس کارپا کارلو و 2سینیکویپ سیتریمید آلتو، آلوار آثار همچون کند،یم خلقشلار زیبرانگ تأمل مفهوم شاره بدان با شته ا ست دا ست اثر هر. ا شته زمان با محترمانه یامحاوره رد توجه قابل و در چه گذ .ردیگیم یجا کینزد چه و دور گذشته

اثر هر. س ازدیم زنده و اءیاح زین را گذش ته کند،یم دفاع گانهی و کامل یجهان خرده عنوان به خودش از اثر که وجود نیا با .ردیگیبرنم در را معاصر و یآن زمان تنها و آوردیم در خود لاشغا به را یحجم پر و شده یبند هیلا زمان یهنر نیراست

صاو. دارد وجود یمعمار حافظه در یگرید عدبُ اما صالت یدارا ،یمعمار تجارب ای ریت ستقل یشناخت یسته و یخیتار ا یمستقرار با یمعمار. هستند . دیآیم رشما به یمعمار عنصر نیتریقو و نیتریمیقد ،کف جهینت در و گردد یم آغاز یافق یانقشه ا رایز بردیم رنج یفراموش زا یگرید ش کل از تهیمدرن. اس ت یترقیعم مفهوم انگریب رو نیا از و اس ت پنجره از ترکهن وارید

صاو صر و ریت ساف از یمعمار عنا ص احسا ست و لیا مسطح نیزم نمونه، عنوان به. اندشده یانتزاع و افتاده دور خود یشناخت یه قت،یحق در. است شده مبدل شده ساخته یافق یهاپلان به صرفاً اکنون و شده سررده یفراموش طهیح به ،کف هیاول منشاء بعنوان آسمان. اندشده لیتبد حضم افق به و برده ادی از را بودن یعمود یفناور عصر از بشر یدستاوردها د،یگویم باشلار که همانطور و بالا انیم نیادیبن یشناخت یهست تفاوف یاگونه ،هستند گم بودن یعمود احساس و اندشده انباشته افق از یامروز یهاخراش ییهاحفره تنها زین اغلب و پنجره و اندشده لیتبد یمشابه یافق یهانقشه به سقف و کف نیهمچن. جهنم و بهشت انیم ن،ییپا تجارب فقدان حاصل که عیشا معمارانه یفراموش و یمعمار ریتصاو خیتار بحث لیتفص به تا ستین یمجال نجایا. هستند وارید در . کنمیم اشاره بُعد نیا یروان مفهوم به تنها نرویا از دهم بسط را است یخیتار

1. Coop Himmel blau 2. Dimitris Pikionis

3. Carlo Scarpa

Page 9: لایخ و هرطاخ ،ناکم ،اضفmp4,pdf/Juhani...ok T wI º£orM º«Je ´ ¨M T x¼¯ º¯±ok ¹J kp º¨f« ± º¨µI ´ J x« J U ¹oJ¬ «" :koIkº« J¼M p¤»k º»J]

هنر یهازمان

کندیم دییتأ را هینظر نیا یبرودسک رسدیم نظر به. دارد گذشته به یرو ندهیآ عوض به یهنر اثر ذاف که معتقدم جرأف بهسته یزیچ یادآوری روند در": دیگویم کهیزمان ست، مشهود بوضوح ما اکانین به واب تواندینم هرگز یروند نیچن آنکه سبب به ا . "است همگان از ترکینزد مرگ به او هم آورد خاطر به همه از شیب آنکه هر نیهمچن. باشد یخط به که یزیچ آن با است ملتعا در شده درک که یزیچ کنند،یم اثر هم بر متقابل بصورف یزمان یهاهیلا مهم، تجربه هر درصال نیا و شده، آورده خاطر ست کوتاه یات فراموش درون کودک زا معمول بطور یهنر افیتجرب. میقد و دیجد یایدن دو انیم ا .زدیخیم بر فرد تیشخص نهاد در شده

صاو شاهد ما امروز یمعمار و هنر در ست یایگساخت ریت قرار ینینو لیشما نانیا مقابل در اما ،یعاطف بازتاب چیه یب میهست رازآلود یدوم. شوندیم انداز نیطن خاطره با که دارند شنا، البته و ا ست پنهان و دایپ همزمان ییگو آ سطه و ،ا و خاطراف بوا یصورت در تنها یهنر بدعت. دهندیم قرار ریتأث تحت را ما کنند،یم داریب ما در که یایهمدل و احساساف نیهمچن ها،یوابستگ قطع بطور پرمحتوا یهنر کار هر. دینما لمس را میاداشته خود وجود در نیا از شیپ که را ییزهایچ که کند کیتحر را ما تواندیم یانوس یقا جهان به ما بازگش ت س بب معمول طور به آثار نیا .اس اسیب خردمندانه ینینوآفر از نه زد،یخیم بر خاطره بس تر ازس و کرارچهی شده میتق ست "امگا ای غایت" همان نیا. ندان از جهان که یا نقطه ": سدینویم اشدرباره 1شاردن دو لهاردیت که ا ."رسد یم نظر به درست و کامل آن

ندیپا دهیعق نیا بر ما معمول بطور ندان که میب ماران و هنرم ندگان،یب س تیبایم مع ندگان ن از را ندهیآ کاربران و خوان را یزیچ یکس یوقت": دیگویم قاطعانه شعرش یزمان انداز چشم درباره یبدرست یبرودسک ژوزف. سازند آگاه شانیهاآورددستسطه یب سد،ینویم صرانش نه او مخاطب نیتروا شته مگر ستندین کدام چیه ندگانشیآ یحت نه و معا ستا نیهم در. "اشگذ را

ستدلال بورخس سیلوئ خورخه سته کنون تا یواقع سندهینو چیه": کندیم ا صرمع که نخوا شد ا شم هینظر نیا. "با مهم انداز چشایم ما یرو شیپ خاطره تیاهم و نقش درباره را یگرید شته با یهمکار ینوع هانخلاق آثار یتمام د یگ در تهفنه حکمت و گذ

س سنت ست معتقد کوندرا لانیم. تا که یحکمت کند،یم توجه[ رمان حکمت] شخص ابر حکمت به یواقع سینو رمان هر": ا از ارتریهوش یس انینو رمان اگر اما. هس تند ش انلفانؤم از ترهوش مندانه یقدر همواره گبزر یهارمان چرا س ازدیم روش نشند شانیهابکتا ست صادق یمارمع مورد در نظر نیهم. "برردازند یگرید حرفه به دیبا با از یاثمره بزرگ، یهاساختمان ا

یبناها نیا خود که همانقدر درست ،ما انینیشیپ بزرگ یبناها با ناخودآگاه اغلب مشارکت محصول هستند، یمعمار حکمت تیظرف ،هستند خود گذشته با یادیبن و محترمانه یگفتگو در که یآثار تنها. باشندیم فردشان به منحصر نندگانیآفر آثار یمیقد . دندار را ندهیآ در نیساکن و خوانندگان شنوندگان، نندگان،یب بر یگذارریتأث و زمان در ماندن یباق یبرا یذهن

دیویخود پنجره. کاسرر د یبصر یاست نسبت به طراح یقیمعمارانه عم ییاروینگاه کردن از قاب پنجره رو 1822 "زن در پنجره". شیفدر

1. Pierre Teilhard de Chardin

Page 10: لایخ و هرطاخ ،ناکم ،اضفmp4,pdf/Juhani...ok T wI º£orM º«Je ´ ¨M T x¼¯ º¯±ok ¹J kp º¨f« ± º¨µI ´ J x« J U ¹oJ¬ «" :koIkº« J¼M p¤»k º»J]